معنی قابل ارتجاع
لغت نامه دهخدا
قابل ارتجاع. [ب ِ ل ِ اِ ت ِ] (ص مرکب) (اصطلاح فیزیکی) جسم... ارتجاع پذیر. برگشت پذیر. رجوع به قابلیت ارتجاع شود.
ارتجاع
ارتجاع. [اِ ت ِ] (ع مص) اشتربفروختن و به بهای آن دیگری خریدن سود را. فروختن ناقه و ببهای آن دیگری خریدن. (منتهی الارب). || عطا که داده باشی بازستدن. (زوزنی). بخشیده را بازگرفتن. || بازگردانیدن. (زوزنی) (غیاث). واگردانیدن. || بازگشتن. بازگشت. || (اِ) عکس العمل.
- قابل ارتجاع، لمس. خم پذیر.
- قابلیت ارتجاع، خم پذیری.
فارسی به انگلیسی
Elastic
حل جدول
کشسان
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پیشنهادی
برگشت پذیر
فارسی به عربی
فارسی به آلمانی
Elastisch [adjective]
قابل ارتجاع بودن
Feder (f), Frühjahr (n), Frühling (m), Springen, Sprung (m)
فرهنگ واژههای فارسی سره
واپسگرایی
فرهنگ فارسی آزاد
اِرْتِجاع، در اصطلاح سیاسی بمعنای مخالفت با تجدد و دگرگونی در جهت ترقی، استعمال میشود،
فرهنگ معین
(مص ل.) بازگشتن، (اِمص.) بازگشت، (مص م.) باز - گردانیدن، (ص.) نیروهای کهنه گرا و مخالف پیشرفت و تمدن. [خوانش: (اِ تِ) [ع.]]
فرهنگ عمید
بازگشتن به حال اول، برگشتن،
[مجاز] ضدیت و مخالفت با تجدد جامعه و تمایل به اوضاع قدیمی،
کلمات بیگانه به فارسی
واپسگرایی
معادل ابجد
808